مردی که سوار بر بالن در حال حرکت بود ناگهان به یاد آورد قرار مهمّی دارد؛ ارتفاعش را کم کرد و از مردی که روی زمین بود پرسید:
"ببخشید آقا؛ من قرار مهمّی دارم، ممکنه به من بگویید کجا هستم تا ببینم به موقع به قرارم میرسم یا نه؟"
مرد روی زمین: بله، شما در ارتفاع حدودا ً ? متری در طول جغرافیایی "?8"??ْ ?? و عرض جغرافیایی "??"??ْ ?? هستید.
مرد بالن سوار : شما باید مهندس باشید.
مرد روی زمین : بله، از کجا فهمیدید؟؟"
مرد بالن سوار : چون اطلاعاتی که شما به من دادید اگر چه کاملا ً دقیق بود به درد من نمیخورد و من هنوز نمیدانم کجا هستم و به موقع به قرارم میرسم یا نه؟"
مرد روی زمین: شما باید مدیر باشید.
مرد بالن سوار: بله، از کجا فهمیدید؟؟؟"
مرد روی زمین: چون شما نمیدانید کجا هستید و به کجا میخواهید بروید. قولی دادهاید و نمیدانید چگونه به آن عمل کنید و انتظار دارید مسئولیت آن را دیگران بپذیرند.